سه‌گانه نیویورک: شهر شیشه‌ای (2)

1.استر در فصل اول خواننده رو با نفر ِ اصلی داستان و همچنین دیدگا‌ه‌های خودش آشنا می‌کنه. حالا وقتشه که نفرات بعدی وارد داستان بشند و داستان کم‌کم بافته بشه. اما فصل دوم که فصل معرفی پیتر استیلمن هست از ضعیف‌ترین قطعات کتاب درآمده و بدجوری ساز خودش رو می‌زنه. پیتر انسان عادی نیست و چون نمی‌تونه مانند بقیه ارتباط برقرار کنه پس مانند اون‌ها هم فکر نمی‌کنه، یا برعکس‌اش. ده صفحه‌ی بدون وقفه به صحبت‌های پیتر اختصاص داره که به شدت خسته کننده است. این از استری که مدام شیوه‌ی روایت‌اش رو عوض می‌کنه تا خواننده خسته نشه خیلی بعیده.
2.فصل بعدی معرفی همسر پیتر، ویرجینیاست. با حذف این شخصیت تقریباً تغییری در رمان به وجود نمیاد. این تنها فصلی است که ویرجینیا در اون حضور مستقیم داره. استر چرا اون رو وارد داستان کرده؟ فکر می‌کنم یکی از شگردهای مورد علاقه استر معلق گذاشتن خواننده‌اش باشه. در این‌جا ویرجینیا دو نقش داره: اول پیش بردن داستان اصلی و دوم ایجاد شک در خواننده. این شک که آیا اصلاً حرف‌های این زن و شوهر منطبق بر واقعیته؟ یا چه چیزی را دارن کتمان می‌کنند؟ استر اغلب سوالات زیادی رو در طی رمان مطرح می‌کنه و مدام به شک دامن می‌زنه ولی به تعداد کمی‌اش پاسخ می‌ده. حسن این شگرد اینه که خواننده مطمئناً تا آخر با استر خواهد بود که جوابش رو بگیره (توجه کنید که سوال هم مدام عوض می‌شه و ذهن خواننده با سوالات و بازنگری‌های جدید رفرش می‌شه). این رو هم اضافه کنم که معمولاً در انتها، داستان اِنقدر پیچ خورده که خواننده خیلی از سوالات رو فراموش کرده و یا در آخر اصلاً صورت مسئله‌ها پاک می‌شند. البته استر اِنقدر زبردستانه این کار رو انجام می‌ده که خواننده از پایان داستان سرخورده نشه.
3.در ابتدای فصل شش، می‌شه گفت بخش اول کتاب تموم می‌شه. ما با افراد اصلی رمان آشناییم، سوال اصلی مطرح شده، فضای کلی رمان رو در ذهنمون داریم و حالا در فصل شش مقدمه‌ای آورده می‌شه برای ورود فرد اسرارآمیز رمان. اما بازهم کمی لکنت در روایت رمان ایجاد می‌شه. نقل مستقیم صفحات کتابی که کوئین می‌خونه. البته مطمئناً هدف دیگه‌ی استر از قرار دادن این فصل آشنا کردن خواننده با دو دغدغه‌ی اصلی خودش در این رمان و بقیه رمان‌هایش یعنی زبان و هویت است. 
نظرات 3 + ارسال نظر
کتایون آموزگار سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:40 ب.ظ http://katamooz.blogfa.com

سلام دوست عزیز.
ممنون از توجه و ای-میلتان. از آشنایی با وبلاگتان هم خوشحالم . لطف میکنید و خوشحال می شوم که بدانم کدام ها را انتخاب میکنید.

کتایون آموزگار سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:42 ب.ظ http://katamooz.blogfa.com

دوباره سلام. و ببخشید که من آنهمه با شتاب کامنت اول را نوشتم. دیدم توی پست قبلی نوشته اید. من انگار خیلی دیر ای- میلم را چک کرده ام.

نه - من هم کمی زود شعرها رو در اینجا گذاشتم.

سودارو چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:50 ق.ظ http://soodaroo.blogspot.com

شاید همسایه باشیم
اگر مشهد زندگی بکنی
ها؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد