مرثیه ای بر یک رویا


اول این رو بخونید: ( از مصاحبه با احمدرضا احمدی )

•به نظر شما آثار تئوریک در حوزه ادبیات چقدر به شاعر و نویسنده در ارائه کار بهتر کمک مى کند؟
من اصلاً به این مسئله قائل نیستم و آن را قبول ندارم. تمام آدم هایى که کار هنرى در ایران کردند، الزاماً به مباحث تئوریک اتکا نداشتند... با تئورى مى شود حرف هاى مهم زد و مصاحبه کرد. کار خلاقه نیست. من هیچ وقت تئورى نخواندم تا شعر بگویم. چون به عقیده ام چیز مضحکى خواهد شد. هنرمندى که از درونش مى جوشد و خلق مى کند، خود نمى داند چگونه این جوشش اتفاق مى افتد و اثر پدید مى آید. به نظرم آنها که با تئورى کار کردند در نهایت تبدیل به چیز مضحکى شده است که من به آن مى گویم سوپ طبى که چقدر آب و چقدر سبزى بریزند که به نظرم آن هم خوشمزه نخواهد بود.

فکر می‌کنم یکی از مهمترین دلایلی که باعث شده از هر ده نفر ایرانی یک نفر خودش رو نویسنده و شاعر و به طور کلی هنرمند ببینه، امثال همین حرف‌هاست. این که همه چی از اون درون میاد و احتیاج به صافی نداره. البته من هم چندان به آموزش آکادمیک اونم از نوع ایرانیش اعتقادی ندارم. اما این نقل قول بالا رو جماعت اکثرن به این برداشت می‌کنن که مهم بیان ِ اون چیزیه که درونشونه. دیگه گور بابای تمرین نوشتن و درکِ خواننده و زیبایی شناسی و قالب و بیان و هزار تا چیز دیگه. کاش امثال هوشنگ گلشیری تو این مملکت زیاد بودن.

پ.ن: احمدرضا احمدی رو اول با شعرهاش شناختم و بعد با مستندی که ناصر صفاریان ازش ساخته بود. حالا هم با خوندن این مصاحبه بیشتر از قبل دوست دارم ببینمش. از سابقه کاریش در کانون خبر نداشتم. کار کردن در کانون پرورشی فکری یکی از اون هزار تا کاریه که خیلی دوست دارم انجام بدم.

نظرات 2 + ارسال نظر
من چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:45 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

ایکاروس یعنی چی؟!

خواننده‌ی پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:55 ب.ظ http://pulp-books.blogspot.com

نه... هر کسی رو ديدم گفته نتونسته تمومش کنه!!! اشکال از منه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد