گاهی فکر می‌کنم زندگی مثل داستان‌هاییِ که در حین خوندنش متوجه می‌شی موضوع اصلی چیزِی غیر از اونیِ که فکر می ‌کردی. تازه آخر داستان هم شک داشته باشی که درست فهمیدی یا نه.
من (علی) تا مدتی اینجا نمی‌نویسم. گاهی با هر کامنتی که پای مطلب بود کلی انرژی می گرفتم، گاهی هم با نظر(0) انرژی منفی. ممنونم از اینکه در همین مدت هم با من و افکارم همراهی کردین. ممنون رفقا.

پی نوشت: فکر کنم بد موقعی حرف از کامنت زدم. دلیل ننوشتنم تعداد کامنت‌ها نیست. فقط زمان و انرژی زیادی که اینجا دارم صرف می‌کنم رو برای کار دیگه‌ای لازم دارم. که البته با رفع اون یا بهتر بگم با رفع نگرانی ِ خودم، دوباره می‌نویسم. درباره‌ی کامنت هم باید بگم - فکر می کنم به ابن دلیل وبلاگ می‌نویسم که نظر بقیه رو در درباره‌ی چیزهایی که خودم بهشون فکر می‌کنم بدونم یا چیزهایی که برام جالبه رو انتقال بدهم یا در حالت خیلی ایده‌آلش با کسانی که زمینه‌ی فکری مشترک داریم آشنا بشم. اصلی‌ترین راه هم برای این که بفهمم در یک اتاقِ خالی حرف نمی‌زنم، چک کردنِ کامنتِ. امیدوارم منظورم رو رسونده باشم.

نظرات 9 + ارسال نظر
تنهایی پر هیاهو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:00 ق.ظ http://takineh.blogspot.com

وبلاگ بدیش اینه که اگر شروع بکنی نمی تونی عادت نوشتنش را از سرت بیرون کنی. خیلی ها را می شناسم که ول کردن ولی بعد از مدتی دوباره شروع کردن. بعضی وقتا با یک اسم متفاوت یا در جایی دیگر.
پا قدم من بوده فکر کنم. :))
داشتن کامنت یک نوع business است به نظر من. خیلی از وبلاگ ها بنظر من فوق العاده اند ولی کامنت کم دارند، به نسبت بعضی از وبلاگ ها
یک عالمه خواننده دارندکه بنظر من ارزش خوندن که سهله، ارزش باز کردن صفحشون را ندارند.

؟ شنبه 12 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:15 ب.ظ

چرا این کارو می کنی؟

دون خولیو دو لامارکی شنبه 12 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:40 ب.ظ

ببین گور بابای کامنت.

امین شنبه 12 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:37 ب.ظ http://www.3shakhs.com

این هم یک انرژی مثبت
موفق باشید

ناصر غیاثی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:43 ب.ظ

به همین زودی مایوس شدی اقا؟

جاویدان دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:38 ق.ظ http://javiedan.blogspot.com

اگه قراره واسه کامنت بنویسی همون ننویسی بهتره. درشو تخته کن داداش... متن چهارشنبه واقعا روی من تاثیر گذاشت... فوق العاده بود. یک نگاهی به اون چیزایی که تا حالا نوشتی بکن. کارنامت بدک نیست. پارش نکن.... بشین جلوی آینه و سعی کن این حرفی که زدی پس بگیری...

نرگس یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ق.ظ

تازه داشتم باهات اشنا می شدم کجا؟

سارا جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:47 ب.ظ http://inbus.blogspot.com

حرفت در مورد کامنت قبول.ولی تو هیچ به فکر اونایی هستی که دست کم تو این چند ماه تمام مطالبت رو دقیق می خوندن ؟گیریم که پاورچین در می رفتن! دلمون تنگ میشه که...

مازی پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:46 ق.ظ http://mazi.blogfa.com/

منتظر می مونیم همه که دوباره برگردی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد